جنس من از آهن و از سنگ نیست من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست حال دل از من نمیپرسی چرا حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست
می دانی چرا
بلکه از امید آمدنت
دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پرم
به من که بی صدای تو از شب شکست می خورم
به من که آخرینه ی اواره های عاشقم
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن ترانه هام نه هق هق دلواپسی
از این همه احساس
در بی نگاهی یک آینه
گرچه سکوت بلندترین فریاد عالم است
ولی گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد
کمی با من حرف بزن…
نظرات شما عزیزان: |
About![]()
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است کارم از گریه گذشته که به آن می خندم
Home
|